سلام
ساعت دو ده کم شب پونزدهمه نمیدونم بهت پیام بدم ندم چیکار کنم حالم بد٣ خواب بد دیدم احساس میکنم بازم بخوابم میاد سراغم از سمتیم خوابم میاد چقدر بده تنهایی خدااااا
سلام
ساعت دو ده کم شب پونزدهمه نمیدونم بهت پیام بدم ندم چیکار کنم حالم بد٣ خواب بد دیدم احساس میکنم بازم بخوابم میاد سراغم از سمتیم خوابم میاد چقدر بده تنهایی خدااااا
سلام
میگن سال نو شده
سال نوتون مبارک باشه برامن که تا نیاید سال نو نمیشه آییی اینقدر بغض دارم از غروراش دارم خسته میشم دیشب بهش پیام دادم باهم صحبت کردیم کاش میشنید صدای قلبمو از خوشحالی میخواست بایسته تموم دستو پام یخ زده بود خیلی سردم بود اما بین سردیام مردونگی کرد رفت منو تنها گذاشت با کلی سئوال خدا کی میخوای تمومش کنی ؟
چی برات بنویسم وقتی میدونم حتی به امدن اینجام فکر نمیکنی ؟چرا اینکارو میکنی ؟من شکستم خب؟دیگه منو خورد نکن بیشتر کسی که عاشقته بیشتر از هر کسی مواظبته دلم برات تنگ شده گرگ بی همتا
دل دیوانه:
دلم مستو ودیوانه شده
عقلم می به دستو بیچاره شده
کاه شود حکم دلم
وقت که بیند مژگان تورا
بارد نظرت من شوم خام چشمت
کاش شوی ضماد من
تاکه رود این درد من
نوش به چشمان دلم می بارد
این عدس یخ شده ام
کتمان کند درد دلم
اهسته و بیجان مرنجان مراه
تا ساکن نشده قلب به سیمای تنم
سلام دوست تنهایی
کاش میرسید یه روزی که وقتی میام یه نظر خوانده نشده داشته باشم از طرف تو دلم برات خیلی تنگ شده خیلی زیاد
هیچی ندارم بگم
مواظب خودت باش زودتر بیا :(
ғᴀᴇᴢᴇʜ シ:
من عاشق ارامشم
عاشق تنهایی تو
مرحم مشو بردردمن
شاید که گرم شود دلم
یخ زده ام
فسرده ام
درقطب چشمانم
شعله ی گرمای تو رهاس
من یخ زدم
شعله ی شو برچشم من
گرم کن این روح تنم
تا نشود یخ تمام پیرهنم
کسی که عاشقته هیچ وقت بدتو نمیخواد امیدوارم متوجه شی :(
میخوانی یا نمیخونی ؟نمیدونم دلم برات تنگ شده ای کاش فقط یه کلمه میانمان برای رضای ارامشم ردوبدل میشد
دوستت دارم باتمام نبودن هایت
عاشق شده حیف عاشق ندارم
لیلی شده ام حیف که مجنون ندارم
...
سلام
اینطوری شروع کنم ترم دوشروع شده امشب هشت بهمنه دوروز از شروع ترم میگذره هرچی بیشتر میگذره عشق عقلو تنفر بیشتر قاطی میشن نمیدونم یه وقتایی (بیشتر وقتا)عکساتو نگاه میکنم تو دلم میگم همونه که دوس داری بعد میام پیامامونو میخونم اخر سر نگاه میکنم الان کجایی ؟از انتخاب واحد که سی هم بود هیچی نگفتی هشت روز شد نگران نیستم چون مطمئنم خوبی اگه امروز پیام دادم فقط بخاطر یک یک شدن بود تو بعد امتحانا پیام دادی منم امروز پیام دادم مغرور شدم انگار نمیتونم پیام بدم پیامی که اخرش بدون خدافظی میبندی بهتره ارسال نشه بهتره حرفی نزنم یه شعر نوشتم همین الان امیدوارم روزی گذرت به اینجا بخوره
بنوش شرب دل انگیز مرا
تا بشوی مستو خراب
عشق با دل ها چه کرد
این دلو عاشق که کرد
این عقلو مجنون که کرد
جام شراب من کو
بالشت ابریم کو
خانه بی سرم کو
آه که برد عشق من
عقل مرا
احساس مرا
برد مرا
برد مرا
گرگ درید حس مرا
عشق مرا
گرگ بی همتای من
شکست جام بلورین مرا
در ظاهر برهنه ام
آه چه گویم از هوای پیرهنم
وصله ی رنگی وصله ی تنم نبود
مال پیرهنم نبود
پیرهن شکافت ازتنم
این شد که شد وصله ی وصله تنم
فاتحه نیم گرگ نمایم
فرجانم زوزه نمایم
این بود داستان دلو پیرهنم
جانو تنم را بد درید
این گرگ بی همتایی من
هیچ وقت دیگه بهت نمیگم دوست دارم
بهت نمیگم دلتنگتم نگرانتم امیدوارم خودت بفهمی
به قول مهران مدیری حرف اخر:
کاش بفهمی کسی که دوست داره هرگز بدتو نمیخواد حتی اگه کاری کنی که عشقو نفرتش قلطی بشه باز همیشه تو قلبش هستی (جاودانه)
سلام
به دلم سلام میکنم اخه فقط اینجا میاد گذری یه وقتایی میبینمش مدتی بود سردرگم بودم بعد فهمیدم کسی که کمکم میکرد خوب بشم خودش اشوبم بود مدتیه گذشته از فاش راز دلم الان اروم ترم حداقل به دلم میگم حداقل کاری که میتونستمو برات انجام دادم بهشون گفتم اخه دل من عزیزمن حرفشونم منطقیه قبول کن از درست میوفتادی
اما تودوست خوبم براتو مینویسم شاید بالاخره یه روزی کنجکاوشدی پیدا کنی اینجا رو امیدوارم به هیچ دختری اعتماد نکنی اینو بدون همه عالمم بد بگن ازات من باورت دارم حرفت برام سنده از اینکه امشب کلی سندو مدرک اوردی اثبات کنی بهم بقیه اشتباه میگن درموردت ممنونم بهم نشون دادی برخلاف نه ی که گفتی ارزش دارم برات همین برام کافیه ای کاش میدونستی هیچ وقت کسی که ادمو دوست داره بدشو نمیخواد
برات بهترین هارو ارزو دارم
ای بهترین دوست تنهایی هایم با من بمان
ای کاش...
کاش که اشک هایم از بی طاقتی نباشد
کاش که رنج هایم از دلدادگی نباشد
من مرغ بی بالو پرم کاش زندگیم پرفرازو نشیب نباشد
دانه هایی رازم مثل صدف باز نباشد
دل عاشقم مثل لاله های گلگون دشت نباشد
تنهایی هایی جانم از بی وفایی نباشد
ای کاش کاش هایم از خامیم نباشد
کاش جان اخمها میرفت تا دلخوری نباشد
ای خدا نگاه کن تمام نوشته هایم کاش شد
کاش را کاشتن اما که گفت موقعه برداشت شد؟
#خودنوشت
دست رد به سینه ات زدن
وای که سررود به قبر
دل عاشق چه گنه
که کشدبارخطا
اشتباه دل من بود
کارمن بود
زبان دم بریده سرسبز را دادبه باد
دل عاشق راداد به باد
ذوق دیرینه ام راشکست درغبار
میبردگردو غبار روحو روانه مرا
مهرجاویددلم دوست دارم تورا
تاتوباشی نباشدبه چشمم دیگری
تاتورفتی چشم نبیند دیگری
امیدوارم از رو شعرم بتونی بفهمی دوست دارم همین ای کاش وبلاگمو پیدا کنی
امشب بعد چند روز انلاین نشدن بیتابه دلم دل به دلم که پیام بدم ندم بگم نگم ای کاش همیشه باشی ای بهترین دوست
جای بهتر از اینجا پیدا نکردم حرفامو بزنم
تنها کسی که امروز تب کردم براش لپام سرخ شد یه خط سرخ افتاد وسط صورتم
کاش بتونم مرحمی برا دردات باشم