من یه عاشقم

من یه عاشقم

منم که دیده به دیدار دوست کردم باز
چه شکر گویمت ای کردگار بنده نواز

حافظ

آخرین نظرات
  • ۸ مرداد ۹۸، ۰۱:۵۱ - ناشناس
    +_+

۷۱ مطلب توسط «دوست تنهایی هایم بامن بمان 😍💟» ثبت شده است

نمی‌دانم چه ارتباطی میان عاشق شذن و نوشتن است. روزگاری برای مخاطبی ناشناس می‌نوشتم بی‌آنکه بدانم او کیست؟ امروز در دنیای زندگی می‌کنم که او را به چشم می‌بینم، نمیدانم چرا از وقتی او را دیده‌‌ام زبانم بند آمده، نه شعری نه سخنی نه حرفی، دل بیچاره‌ام هیچی نمی‌گوید، ولی با زبان بسته پر می‌کشد برای آغوشی مردانه برای همسری که دلسوزانه کار می‌کند برای صدای نفسی که نرسیده به بالشت از فرط خستگی به خروپف تبدیل می‌شود. دلتنگ یارم، یاری که حرف‌هایم را نگفته از چشمانم می‌خواند، بخندم با من می‌خندد و اگر چشمانم گریان باشد به تکاپو میوفتد آرامش را به آن‌ها برگرداند. 

امشب که مینویسم کمتر از یک ماه مانده تا پرونده بیست دو سالگی را ببندم و دفتری جدید باز کنم. دل‌آشوبم... 

هرچه زمان جلوتر می‌رود بیشتر وجود عزیزانم را کنارم حس میَکنم بیشتر می‌فهمم چه چیزی دارد از دست می‌رود. ای کاش توان نگه داشتن زمان را داشتم کاش می‌توانستم به گل پژمرده شده، حیوان مرده، عزیز فوت شده شخصی زندگی دوباره بخشم کاش می‌شد زمان را نگه‌داشت و از کنار باهم بودن بیشترین لذت را برد. 

به یاد از یاد رفتگان، عزیزان درگذشته، فاتحه‌ی بخوانید و لبخندی بزنید تا شادی وجودتان را به روح‌شان هدیه کنیم. 

 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۰۱ ، ۰۲:۳۹
دوست تنهایی هایم بامن بمان 😍💟

چقدر دنیا عجیبه، چه چرخی می‌خوره یک توپ وقتی میندازیم بالا تا میاد برگرده زمین... 

بعد از گذشت یه دوران نوجوانی و گذر از احساسات ناپخته، یه دوره بی‌حسی اومد تو زندگیم، دوره‌ی که جز خودم کسی رو نمی‌دیدم، دوره قشنگی بود رو به بزرگ شدند. 

زندگی خیلی زود می‌گذره رفیقی که چندی پیش شب عقدش بود الان یه بچه داره و بچه‌ دوم رو هم بارداره. 

یک سال و نیمه که با شخصی که فکر میَکنم شریک زندگیم هست زندگی می‌کنم. بعد از گذشت یک دوره بی‌احساسی، با شخص پ نامی آشنا شدم خیلی بالا پایینی داشتیم خیلی درد و رنج کنار هم کشیدیم، خیلیم کنارهم خندیدیم، این‌ روزا دیگه تو حال زندگی نمی‌کنم فقط به آیندم فکر می‌کنم. آینده شده امید، عشق، زندگی که دوباره زنده شده نفس تازه‌ی گرفته. 

خدایا به امیدتو

دوستت دارم... 

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ تیر ۰۱ ، ۰۲:۱۰
دوست تنهایی هایم بامن بمان 😍💟

بالاخره پس مدت‌ها به آرامش رسیدم... 

​​

سال نوی همگی مبارک باشه

همیشه دوستتون دارم 💖💓

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۶ فروردين ۰۱ ، ۰۲:۳۱
دوست تنهایی هایم بامن بمان 😍💟

یه سلام دیگه به وبلاگ خالیم 

وبلاگی که به جز دل خستم، هیچ مخاطبی نداره. شده شبیه کلاسای تخصصیم که با یه نفرم استاد درس میده. منم با یه مخاطب می نویسم. 

یه مخاطب خاص، یه رفیق، یه دوست، رفیقم دلتنگتم 💟هم دلتنگ هم منتظر پس زودی برگرد 🙏🏻🌹

​​​​​

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۸ آذر ۰۰ ، ۰۰:۱۱
دوست تنهایی هایم بامن بمان 😍💟

امروز اولین روز سال جدید 1400، نمیدونم وبلاگم مخاطب داره که دنبالم کنه یا نه؟ خواننده ی عزیزم اگر هستی صمیمانه از تو بخاطر غیبت طولانیم معذرت خواهی میکنم، خیلی گذشته، خیلی وقته که نوشتم، دستم به قلم نمیره مگه برا عزیزانم، دلم گرفته مثل همیشه، این مدت خیلی اتفاقای عجیب و غریب زیادی افتاد دوستم بهمن 98 عروسی کرد خرداد 99 باردار شد و بهمن 99 بچه ش به دنیا اومد، تموم عمرم عاشق بچها بودم از صمییم قلبم دوسشون داشتم ولی این یکیو درک نمیکنم، رفیق، عزیزم، جانی در تنم، دلتنگتم، به خداوندی خدا خیلی دلتنگم، دلتنگ دیدنت، دلتنگ خنده هایت، دلتنگ صحبت هایت، دلتنگ قدم زدن هایمان، یادت می آید، آن روزی که کیفت سنگین بود مریض احوال بودی کیف هایمان را جابه جا کردیم کیلومتر ها پیاده رفتیم الویه خریدیم نون خریدیم به پارک رفتیمو باهم خوردیم؟ من سخت دلتنگ آن روز هایم، ذره ذره از وجودم برای تو میرود و چه خوش رفتنیست، ای کاش، ای کاش چه؟ نمیدانم، 😔ای کاش فقط یکبار دیگر آن روزها برمیگشت ای کاش فقط یک بار دیگر من را میفهمیدی، ای کاش فقط یکبار دیگر خودمان دوتا بودیم. رفیقم، عزیزتراز جانم حقیقت برای من شبیه شکلات تلخ است اینقدر تلخ که از فهمیدنش، درکش، اکراهم می شود. تو نیستی و من خیلی دلتنگم اما دم نمیزنم جلویت میخندم که مبادا اشکت را ببینم، در خلوتم در تنهایم برایت اشک میریزم، در خواب هایم هرشب کابوس از دست دادنت را میبینم ولی  دم نمیزنم، دهان را مهر یار سخت دوخته است، خوشا به سعادت همسرت، خوشا به سعادت نازنین دخترت که رفیق مرا همیشه کنارشان دارند.

من خیلی دلتنگت هستم روزاها میگذرد هر روزی که صدایت را نمیشنوم هرروزی که دم نمیزنم میمیرمو زنده می‌شوم ای کاش فقط میمردم بازگشت دوباره ی من از هزاران مرگ برای من سخت تر است.

شنیده بودم دختری عاشق پسری بشود یا برعکس نشنیده بودم دختری عاشق دختری بشود آری نشنیده بودم تا با وجودم لمسش کردم، رفیقم عزیزدلم من عاشقت هستم جدایی معشوق از عاشق سخت ترین ، دردناک ترین لحظات زندگی عاشق است.

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۱ فروردين ۰۰ ، ۰۱:۱۰
دوست تنهایی هایم بامن بمان 😍💟

دلِ سنگ یا دلِ تنگ؟ کدوم بهتره؟ 

 وقتی اینقدر یکی و دوست داری اما میدونی هرچی بهش بیشتر توجه کنی دورتر میشه، سنگ دل باشی با تموم سختی نادیده ش بگیری بهتره؟ یا دل تنگ بشه و ازاش سراغ بگیری؟ زندگی عین یه باتلاق هرچی بیشتر دست و پا بزنی بیشتر فرو میری. 

 من شکستم خوردم آره قبول، ولی هنوز زنده ام شکست سنگینی بود هنوزم بدنم درد می کنه، اما تو خیال نکن مُردم، من هزارتا جون دارم... به این سادگیا نمیمیرم. 

 هرچیزی یه تاوانی داره دارم تاوانتو میدم... دیگه حتی اینجا نوشتنم برام سخته 

 

​​​

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۰ شهریور ۹۹ ، ۰۰:۰۲
دوست تنهایی هایم بامن بمان 😍💟

سلام 

  امیدوارم حال شمایی که الان دارید این مطلبو می خونید خوب باشه، چند ثانیه ی توی فکر فرو رفتم که چی بزارم عنوان این مطلب رو برخلاف همیشه چیز واضحی به ذهنم نرسید، اما چرا مبهم؟ زیاد نیست ولی چند روزیه حس عجیبی دارم مبهمه خیلی حس مبهمیه بین غم، شوق، کمی حسادت، دلتنگی، اشتیاق، انگیزه هووم شایدم پوچی... اره دقیقا همه ی حس ها هستند. نمیدونم چرا خوردم به پوچی یه مدت خیلی کوتاهیه حس پوچی میکنم حس اینکه این همه درس خوندی این همه تشویق شدی آخرش چی؟ چی می خوای بشی؟ چیکار بکنی؟ می بینیم هیچی نیست سفید سفید، دوست عزیزم که داری مطلبمو میخونی این دفعه برخلاف بقیه ی متن ها ادبی  یا عاشقانه نمی نویسم فقط می نویسم تا آروم بشم 😔اگر جذابیتی نداره معذرت می خوام

 چقدر خوبه که تک تک احساس کنم با دلایلشون اولی غم، خب غم دوست منه انگار بهم گره خوردیم ولی این روزا تنهاترین روزامو دارم می گذرونم شایدم آزاد ترین ولی به هرحال یکم فضا غمناکه، شوق چند روز پیش همون دوستمو دیدم که عقدش بود خبر جدید اینکه من دیگه حتی دوستمم ندارم چون عروسی کرده و احساس می کنم نباید از غمام بهش بگم چون مشکلات زندگی خودشو داره فقط فکرمی کنه مقصره یا غصه می خوره ولی جای خوبش اینکه خونشون نزدیک خونمونه کم و بیش میادو میره شوق دیدنشو دارم ولی وقتی می بینش زبانم بسته میشه😔😔یه جمله ی معروفی هست میگه لب خاموش نمودار دل پرسخن است، حسادت حسادت به روزهای شاد گذشتم، دلتنگی هییی دلتنگ چیم اخه من، دلتنگ دوستم، دلتنگ...، بیشتر دلتنگ خودمم که گمش کردم، اشتیاق و انگیزه تو این وضعیت قرنطینه هر تکلیفی که اساتید میدند برای نوشتنش ذوق دارم انگیزه دارم، ونهایت پوچی، گیجم نمیدونم چم شده ولی حس میکنم خدا حرفامو شنیده می خواد کم کم همه چیزو فراموش کنم چندروزه حس میکنم فراموشی گرفتم میرم تو اتاق نمیدونم چرا اومدم وسیله و برمیدارم نمیدونم کجا گذاشتم احساس پوچی می کنم اینکه اخرش کجاست؟ ولی برا خلاف اعمالم به خودم همیشه می گم من آدم صبوریم، آره من آدم صبوریم صبرمی کنم خواننده ی عزیز من آدم صبورم و همیشه پذیرای نظرای شما هستم شما تنها همدمای من هستید ازاتون بی رحمانه می خوام تو غمم شریک بشید😔😔

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۱۷ ارديبهشت ۹۹ ، ۰۶:۴۲
دوست تنهایی هایم بامن بمان 😍💟

  سرنوشت از اینجا شروع شد که، یه آدم نشسته بود تو یه گاری

جالبه بدونید هیچ فرمونیم نداره عوضش شبیه فرقان دوتا دسته داره که دست زندگیه،

اون می رونه یه وقتایی از خود روندش لذت می برید حتی با جیغ و هورا همراهیش می کنید. 

و چند دیقه بعد که می بینید تو سرازیریه ولی هیچ ترمزی توی کار نیست وحشت می گیردتون با فریاد و ترس می گید یواش تر توروخدا یواش تر برو من می ترسم...

لحظه ها می گذره به سر بالایی می رسید تصور کنید این دفعه سوار یه قایق شدید

که یه همراهم کنارتونه اسم رفیقمون زندگیه تویه سراشیبی یه رود بزرگ هستید که اگه پارو نزنید می رید سمت پایین و یه آبشار خیلی بلند و اگه پارو بزنید می رسید به فقط یه نقطه ی امن

زندگیاز پارو زدن خسته شده و بی هوش شده شما موندید و یا قایق و حتی جسم سنگین زندگی چیکار می کردید؟ ندای درون، قلب مهربان و پراز هیجان داره فریاد می زنه بدو بدوووو توروخدا عجله کن، خستگی معنایی نداره چون اگر دست رویه دست بزارید رفتید از آبشار پایین،

من می دونم شما حتما آدم تلاشگری هستید پس حتما با کلی استرس، ترس، اضطراب و صد البته امید، نیرو، هماهنگی دارید تلاش می کنید برسید به نقطه ی امن بالای مسیر... فقط یکم دیگه مونده... و آرامش

به شما دوست عزیزخیلی تبریک میگم برنده ی عبور از دومین مرحله ی سخت سرنوشت شدید

، همین لحظه است که یکی میگه سلام رفیق چطوری،؟ رو برمی گردونی می خوای بزنیش با تمام قدرت، میدونی چرا؟ صاحب صدا کسی نبود جز زندگی، تو کشمشو دعوایی که یهو قایق به حرکت درمیاد

تو مسیر صاف ولی پر از مه، هردو احساس خطرمی کنید و همو با وجود اختلافا و دعواها بغل می کنید حدود دو دقیقه می گذره که مه تموم می شه

و ساحلو می بینید... بله ساحل،ببین کیا اینجاند دوستان خوب، رفیقای صمیمی، همدمای عالی، عزیزان دل ،... کیا می تونن صاحب تموم این ویژگیا باشند؟ کسایی نیستن جز..... شما، بله دقیقا شمایی که دارید می خونید، ولی شماهای 3،7،13،19،22،26،40،60،92،شاید بپرسید عه راوی این عددا چیه، اونوقوت من لبخند می زنمو می گم سن شماهاست.

دوستانتان دم ساحل منتظر و مشتاق دیدار شمااند اگر بتونید از اون دومرحله و چه بسا مرحله های سخت بیشتری عبور کنید دوستای بیشتری منتظرتون هستند، شما تو این مسیرا با زندگی تنها هستید

ولی اون ور رودخونه کسایی هستند که منتظر عبور شما وتلاش کردنای شمااند دیدین وقتی چند نفری تو یه لحظه ی سخت هستید چقدر آروم ترین ؟ حتما تجربه شو داشتین، تاحالا بهش فکر کردین چرا؟ بنظر من چون هرکسی یه ایده ی می ده یه روشی داره یه فکری داره این تنوعها و اختلافا باعث پدید اومدن هزارتا ایده و راه حل می شه دوستای 3،7،13،19،22،26،40،60،92شما همیشه کنارتونن فقط کافیه به صدای درونتون گوش کنید...شما هیچ وقت تنها نیستید، اوناهمیشه شمارو دوست دارند.

  سفروماجراهای بعدیتون بی خطر

  ‏طرفدارشما :من

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۲۷ فروردين ۹۹ ، ۰۰:۳۵
دوست تنهایی هایم بامن بمان 😍💟

سلام

 خوبید؟ منم خوبم، امشب بعد مدت ها دلم هوایی وبلاگ های قدیمی و کرد من که زیاد سنی ندارم ییست سالمه ولی یادمه دوره ی راهنماییم چقدروبلاگ نویسی مد بود هرکی دلتنگ یکی می شد تو وبلاگش می نوشت امشب به چندتاوبلاگ قدیمی سر زدم یه چیزی بین همشون مشترک بودیه چیزی که منم دارم؛بغض، بغض تنها اشتراک وبلاگ نویس های عاشقانه است ماها نمی نویسیم که کسی بخونه می نویسیم که بغض خفمون نکنه. 

  سخت دلتنگم، بی خبری چه سخته، اینکه الان خوابی یا بیداری، حالت خوبه یابده، از دنیات راضی، دلتنگم میشی یانه😔؟ 

  دردا دوصورت دارند یا سرباز می کنند و فوران می کنند یا سرباز نمی کنند. خفت می کنند. 

  من یه عاشقم یه عاشق به امید دیدار مجدد عشقش تا همیشه زنده ست.

من یه عاشقم من از دوست داشتنت دست نمی کشم.

من یه عاشقم من برای دیدار تو نفس میکشم،

من یه عاشقم پس هیچ وقت ناامید نمی شم. 

من یه عاشقم که نگاهم به اطرافمه ولی هیچ وقت فکرم با نگاهم یکی نیست

من عاشقانه تورا دوست دارم و عاشقانه می پرستمت، چون من یه ع ا ش ق م

 

۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۴ دی ۹۸ ، ۲۳:۴۸
دوست تنهایی هایم بامن بمان 😍💟

سلام

  دومین شبی هست که بی قرارتم مطمئنم توام بهم فکر می کنی اما مجبورم صبرکنم تحمل کنم سختی بکشم  معذرت میخوام. 

 معذرت میخوام دلم که زندانیت کردم تورو خدا طاقت بیار تموم میشه...

۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰ ۰۸ دی ۹۸ ، ۲۲:۱۰
دوست تنهایی هایم بامن بمان 😍💟