فصل جدیدی از زندگی
يكشنبه, ۱۹ تیر ۱۴۰۱، ۰۲:۱۰ ق.ظ
چقدر دنیا عجیبه، چه چرخی میخوره یک توپ وقتی میندازیم بالا تا میاد برگرده زمین...
بعد از گذشت یه دوران نوجوانی و گذر از احساسات ناپخته، یه دوره بیحسی اومد تو زندگیم، دورهی که جز خودم کسی رو نمیدیدم، دوره قشنگی بود رو به بزرگ شدند.
زندگی خیلی زود میگذره رفیقی که چندی پیش شب عقدش بود الان یه بچه داره و بچه دوم رو هم بارداره.
یک سال و نیمه که با شخصی که فکر میَکنم شریک زندگیم هست زندگی میکنم. بعد از گذشت یک دوره بیاحساسی، با شخص پ نامی آشنا شدم خیلی بالا پایینی داشتیم خیلی درد و رنج کنار هم کشیدیم، خیلیم کنارهم خندیدیم، این روزا دیگه تو حال زندگی نمیکنم فقط به آیندم فکر میکنم. آینده شده امید، عشق، زندگی که دوباره زنده شده نفس تازهی گرفته.
خدایا به امیدتو
دوستت دارم...
۰۱/۰۴/۱۹